رویکرد روانکاوی
psychologist man
کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی

 هورنای سه نوع شخصیت در ادامه توصیف روان رنجوری و اضطراب تبیین کرد: شخصیت مطیع، شخصیت پرخاشگر و شخصیت به دور از مردم.

در شخصیت های مطیع افراد به شدت نیازمند محبت و تایید، میل به عزیز بودن و محافظت شدن دارند و این افراد نیازشان را به هر کسی نشان میدهندو به همین دلیل همیشه فرد سلطه جویی مانند مادر یا دوست یا همسر مسئولیت زندگی آنها را به عهده می گیرد. انها به سرعت تسلیم دیگران می شوند و هرگز جسارت به خرج نمی دهند، عیب جویی نمی کنند یا پرتوقع نیستند. نگرش آنها نسبت به خودشان مملو از درماندگی و ضعف است. هورنای معتقد بود که افراد مطیع در واقع می گویند " به من نگاه کن، به قدری ضعیف و درمانده هستم که باید از من محافظت کنی و مرا دوست بداری". بنابراین این افراد خود کم بینی زیادی را تجربه می کنند هر گونه نشانه طرد برای آنها وحشتناک است و باعث می شود که به تلاشهای خود برای جذب محبت فردی که آنها را طرد کرده بیفزایند.

منبع این رفتارها، خصومت سرکوب شده فرد است. و این افراد احساسهای عمیق سرپیچی و انتقام جویی را سرکوب کرده اند. آنها دوست دارند دیگران را کنترل و استثمار کرده و به بازی بگیرند درست برعکس انچه رفتارها و نگرشهای انها نشان می دهند. چون تکانه های خصمانه انها باید سرکوب شوند سرسپرده می شوند و همیشه سعی می کنند دیگران را خشنود کرده و هیچ چیزی برای خودشان نخواهند.(شولتز- ۱۸۴)

براستی چه مکتبی می تواند کسی را که شخصیتی مطیع دارد درمان کند؟ چنین شخصی از صبح تا شب از صدها نقاب استفاده می کند که مقبول همگان باشد و بتواند به دیگران تکیه کند تا محافظت شود و دوست داشته شود. شخصیت مطیع مشکلات رفتاری ندارد تا از طریق رفتار درمانی درمان شود. درد او در روح او نهفته است. کسی چه میداند که در پس این چهره ی شاد که می خندد، با دوستانش به خوبی ارتباط برقرار می کند، توسط همه اطرافیان مورد محبت است با نوع شخصیتش توانسته مسئولیت هایش را به گردن دیگران بیندازد، در پس این چهره شاد و موفق یک روح ناآرام در پی انتقام، خفته است که خودش هم می خواهد انکارش کند. یک شخصیت مطیع در واقع شخصی دروغگوست که از تمام حالاتش دروغ می سازد و در تمام گفته هایش رگه های دروغ دیده می شود.

درمان کسی که شخصیتی مطیع دارد جرات زیادی می خواهد هم برای درمانجو و هم برای درمانگر. درمانجو باید بتواند جسارت برخورد با سیاهی های روح خود را داشته باشد باید بتواند تمام آنچه به تلخی سرکوب کرده است را به خاطر اورد و از آنها بگذرد تا جایی که آنچه در روانش می گذرد با آنچه در رفتارش ظهور می کند یکی شود. بهترین راه درمان برای چنین شخصیتی جراحی کردن روح اوست. آری! جراحی کردن تمام جزئیاتی که تمام ذهن را احاطه کرده است پس مشخص است که این درمانجو نیازمند یک روانکاو است. شروع روانکاوی می تواند به خودیخود مشکلاتی را ایجاد کند. شخصیت مطیع به دنبال کسی که مسئولیت هایش را به گردن او بیاندازد اگر دوست و مادر و پدر را نداشته باشد و تنها با یک روانکاو در ارتباط باشد باید بتواند مسئولیت هایش را بپذیرد و باید بتواند به دنبال جذب محبت و محافظت نباشد و درمانگر با اشراف بر تمام این مشکلات درمان را آغاز می کند. این همان جرات ورزی در روانکاو است.

+ نوشته شده در  چهارشنبه سوم آذر 1389ساعت 20:3  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


در کتاب نظریه های شخصیت شولتز درباره کهن الگوی پرسونا گفته شده است که این کهن الگو نقابی است که بر چهره می زنیم یا ظاهر علنی است که به خود م یگیریم تا خود را به صورتی متفاوت با آنچه واقعا هستیم نشان دهیم. یونگ معتقد بود پرسونای ضروری است زیا مجبوریم برای اینکه در تحصیل و کار موفق باشیم و با افراد گوناگون کنار بیاییم نقش های متعددی را بازی کنیم.

گرچه پرسونا مفید است ولی می تواند زیان بخش نیز باشد . شاید به این باور برسیم که پرسونا ماهیت واقعی ما را منعکس می کند. به جای اینکه صرفا نقش بازی کنیم شاید تبدیل به آن نقش شویم. در نتیجه جنبه های دیگر شخصیت ما امکان رشد کردن پیدا نمی کند. یونگ این فرآیند را به این صورت شرح داد: امکان دارد خود به جای همانند سازی با ماهیت واقعی فرد با پرسونا همانند سازی کند که در این صورت حالت معروف به تورم پرسونا به بار می آید. خواه کسی نقش بازی کند یا به آن نقش معتقد  شود. خود را فریب می دهد. در مورد اول، این فرد دیگران را فریب می دهد در مورد دوم خودش را فریب می دهد.

به نظرم درست است که در برخی مواقع ما نیاز به این داریم که با نقاب های لازم وارد اجتماع شویم اما کاری که انجام می دهیم این است که از کودکی به افراد آموزش می دهیم دیگران مهم هستند و به واسطه مهم بودن دیگران کودکان را بانقابهایی بزرگ می کنیم که به هنگام بزرگ شدن دیگر خودشان هم باور نمی کنند که دارند نقشی را بازی می کنند که برای آنها نیست. نتیجه این می شود که پس از مدتی افراد به پوچی میرسند با وقتی به پیری رسیدند و به گذشته خود اندیشیدند احساس رضایت درونی را تجربه نمی کنند. به نظر می رسد باید خود فرد در اولویت باشد نه اجتماعی که در آن رشد می کند، وقتی که فرد به فکر آرامش درونی خود است خواه ناخواه خودش را زندگی می کند و این خود واقعی بسیار بزرگتر از نقاب می شود. زمانی که فرد به بزرگسالی می رسد یاد گرفته است که نقابی هم وجود دارد که برای پیشبرد اهدافش (که به رضایتمندی خود واقعی منتج می شود) مورد استفاده قرار می گیرد.

زمانی که کسی نقابش تمامیت وجودش را اشغال کرده است، سالها وقت لازم است تا با رواندرمانی ریشه ناآرامی اش را بشناسد و تازه سعی در خود واقعی اش کند و با احساساتی که به اندازه تمام عمرش سرکوب شده است آشنا شود. او احتمالا در انتخاب کردن بر طبق سلیقه خودش دچار مشکل خواهد بود، در تصمیم گیری هایش متزلزل عمل می کند و احتمالا دچار خودکم بینی و ضعف اعتماد به نفس است. این نتیجه سالها زندگی براساس نقابی است که بر چهره داشته است.

+ نوشته شده در  سه شنبه هجدهم آبان 1389ساعت 18:14  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


روان از نظر یونگ از سه سطح تشکیل شده است: هشیاری، ناهوشیارشخصی و ناهوشیاری جمعی.

EGO در مزکر هشیاری است که معمولا با مفهومی که از خودمان داریم یکی است، هوشیاری شامل ادراکات و خاطرات است، و ما را قادر می سازد که بدانیم که چگونه با محیط بیرون ارتباط برقرار کرده و خود را با آن محیط انطباق دهیم. یونگ هم مانند فروید بخش هوشیار را در درجه دوم اهمیت نسبت به ناهشیار قرار داد، به نظر او خاطره ها، تکانه ها ، آرزوها، ادراکات ضعیف و تعداد بیشماری از دیگر تجارب مربوط به زندگی فردی است که سرکوب یا فراموش شده اند. با این وجود رویدادهای موجود در ناهشیاری شخصی را به آسانی می توان به خودآگاهی  هشیار فراخواند پس سطح ناهشیاری شخصی خیلی عمیق نیست.

در زیر ناهوشیاری شخصی سومین و عمیق ترین سطح روان یعنی ناهشیاری جمعی جای دارد. که برای فرد، ناشناخته است و تمامی تجارب نسلهای پیشین را از جمله اجداد حیوانی ما را شامل می شود. ناهشیار جمعی همه رفتارهای زمان حال را جهت می دهد و بنابراین قویترین نیروی شخصیت است برخلاف تجارب موجود در ناهشیاری شخصی، تجارب تکاملی ناهشیار را به یاد نمی آوریم و تصوری از آن نداریم، در حقیقت به هیچ وجه از آن آگاه نیستم.(شولدز به نقل از سیف و همکاران:1372، ص 302)

به نظر می رسد یونگ انسان را بسیار وسیعتر از آنی که سایر روانشناسان سعی در تعریفش دارند تبیین کرده است. او نه تنها انسانها را در ارتباط با واقعیات موجود در محیط می داند، بلکه  تمام غرایز و تکانه ها، آرزوها  و سایر ادراکاتی که سرکوب یا فراموش شده اند را در وجود آدمی موثر میداند. تفاوت نگاه یونگ زمانی مشخص می شود که حتی پا را از این فراتر نهاده و تمامی نوع بشر با تمام ابعاد وجودیش از ابتدای تاریخ تا به امروز را بر روان آدمی موثر می داند. این نگاه نشات گرفته از اعتقاد به بهم پیوستگی در هستی است که خودش می تواند از یک دید فلسفی منشاء گرفته باشد.

+ نوشته شده در  شنبه هشتم آبان 1389ساعت 20:36  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


در كتاب مكاتب روانشناسي و نقد آن،‌صفحه .328 از نقدهاي يونگ بر نظريه فرويد، به ماهيت «ليبيدو» اشاره شده است،‌ در ماهيت ليبيدو تاكيد فرويد بيش از هر چيز بر مسائل جنسي است،‌ او غالبا ليبيدو را در قالب اصطلاحات جنسي مطرح مي كند،‌ اين در حاليست كه يونگ آن را يك «انرژي حياتي تعميم يافته» مي داند كه جنسيت تنها يك بخش از آن را تشكيل مي دهد. از نظر يونگ اين انرژي حياتي ليبيدويي،‌در رشد و بلوغ انسان تظاهر مي كند.

اين مسئله كه يونگ ليبيدو را تنها منحصر به امور جنسي ندانست سبب باز شدن دست او در درمان ها مي شد. در واقع درمان با شيوه يونگ،‌ يك درمان چند بعدي است. ليبيدو در نظريات يونگ مفهوم بسيار گسترده تري دارد و نقش انسان را در نظام هستي برجسته تر نشان ميدهد. يونگ انسان را وابسته به تمام اموري مي داند كه در زندگي وي جاريست و به اندازه تمام فعاليت هاي و انرژي هايش او را گسترده مي كند.
يكي ديگر از مسائلي كه نشاندهندهي تيزهوشي يونگ است،‌ تغيير ندادن نام ليبيدو است. او بدون اينكه بر يافته ي فرويد خط باطل بكشد آن را گسترده تر كرد و نشان داد كه يك روان تحليل گر است، اما خودش هم توان دادن تكميل كردن نظريات فرويد را دارد.

+ نوشته شده در  جمعه هفتم آبان 1389ساعت 20:17  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


مرحله جنسی یا تناسلی genital stage

 این مرحله از دوازده سالگی تا بزرگسالی ادامه دارد و هنگام بلوغ جنسی آغاز می شود. کودکان که قبل از دوران نهفتگی عقده ادیپ را تجربه کرده اند٬ با آغاز این مرحله دوباره با عقده ادیپ روبرو می شوند اما اینبار باید یاد بگیرند که این میل را از والدین خود به سمت همسالان غیرهمجنس انتقال دهند. در این مرحله فرد یاد گرفته است که احساسات جنسی خود را در زمان و موقعیت مناسب بروز دهد و به قول فروید فرد بتواند با دیگری کار کند و عشق بورزد.

فرد از نظر جسمی و فیزیولوژیکی تغییرات زیادی می کند و بالغ می شود و اگر تثبیت مهمی در مراحل قبلی رشد جنسی اش به وجود نیامده باشد قادر است یه زندگی به هنجار را هدایت کند.

+ نوشته شده در  چهارشنبه سی و یکم شهریور 1389ساعت 11:52  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


دوره نهفتگی یا كمون Latency period

این مرحله از ۵ سالگی تا ۱۲ سالگی است. در این دوران عقده ادیپ انحلال یافته و میل جنسی از صحنه خارج میشود.

کودکان در این دوران باهمسالان خود رابطه ای خوب برقرار می کنند بنابراین این دوره در درجه اول هم برای دختران و هم برای پسران مرحله وابستگی به همجنس هاست. بهترین زمان برای تعلیم و تربیت٬خواندن و نوشتن٬ یادگیری آداب و رسوم و اخلاق های اجتماعی همین دوران است. اگر کودک عقده ادیپ را به سلامت پشت سرگذاشته باشد٬ رابطه مثبتی با همجنس خود برقرار می کند و از رفتارهای او تقلید می کند. به عقیده فروید به دلیل فروکش کردن انرژی جنسی٬ اتفاقات کمی که از لحاظ روانی قابل توجه باشد٬ در این مرحله روی می دهد.

+ نوشته شده در  سه شنبه سی ام شهریور 1389ساعت 16:25  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


مرحله آلتی phallic stage

گفتیم که لیبیدو در ابتدای تولد در منطقه دهان متمرکز است و از هجده ماهگی این تمرکز به ناحیه مقعد منتقل می شود. هنگامی که کودک وارد سه سالگی خود می شود تا سن پنج سالگی این تمرکز به ناحیه تناسلی بدن منتقل می شود. بچه ها در این سن متوجه تفاوت خود و ناهمجنسانشان می شوند. آنها نسبت به اینکه چرا پسران آلت مردی دارند و دختران فاقد آن هستند کنجکاوی نشان می دهند. همچنین متوجه می شوند که با دستکاری دستگاه تناسلیشان می توانند لذت ببرند.

در این مرحله کودک متوجه علاقه خود به جنس مقابل می شود. در همین مرحله است که عقده ادیپ(Oedipus complex) و عقده الکترا(Electra complex)  که حرف و حدیث در درستی یا نادرستی آن زیاد است به وجود می آید. فروید کلمه ادیپ و الکترا را از افسانه های قدیم یونان گرفت. اودیپ، شخصیت غم انگیزی است که بدون آنکه پدر و مادرش را بشناسد پدر خود را می کشد و با مادرش هم بستر میشود. الکترا هم کسی است که در افسانه های یوان نقشه کشتن مادرش را می کشد. حال ببنیم که نظریه فروید در این باب چیست. فروید عقیده داشت کودکان در این سن به والد همجنس خود حسادت کرده و در خیالات خود نقشه تصاحب والد ناهمجنس را می کشند. این تعارض آخرین و اساسی ترین تعارضی است که کودک با آن مواجه می شود. در این تعارض پسر، پدرش را رقیب و تهدیدی برای خود می دانند. اما باید توجه داشت  که فرا خود (super ego)  در اینجا نقش مهمی ایفا می کند. در حقیقت این فرا خود است که زنای محارم را بد می شمارد و کودک را برای حل و فصل کردن امیال جنسی کمک می کند. کودک در این مرحله برای حل تعارض خود باید با پدر همانند سازی کند و با تقلید از رفتارها، نوع صحبت کردن، نگرش و ... بیشتر به او شبیه شود. در مورد درست یا غلط بودن این تعارض حرف و حدیث بسیار است خود فروید می گوید: «من در مورد خودم نیز متوجه عشق به مادر و حسادت نسبت به پدر شده‌ام».

یکی دیگر از اضطراب هایی که در این سن به سراغ کودک می آید اضطراب اختگی (Castrion anxiety) است که بر اثر ترس کودک نسبت به قطع آلت مردی اش حاصل میشود. پسر نگران است که پدرش به دلیل وجود عقده ادیپ در او آلتش که منبع لذت و تمایلات جنسی اش است را قطع کند.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم شهریور 1389ساعت 11:54  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


مرحله مقعدی anal stage

 زمانی که کودک را  در  هجده ماهگی از شیر میگیرند، لیبیدوی کودک از ناحیه دهان به مقعد منتقل می شود، به این معنی که احساس لذت در کودک ابتدا به وسیله تخلیه مدفوع و سپس به وسیله نگهداری آن حاصل می شود.این احساس لذت در مرحله دهانی نیز وجود داشته اما نقش آن  غالب نبوده است. فروید عقیده داشت که عمل دفع برای کودک تولید لذت شهوانی می کند.

وقتی که کودک به هجده ماهگی می رسد، والدین توالت رفتن و آداب دستشویی را به او می آموزند، که همین سبب به تعویق افتادن لذت می شود. اگر والدین هنگام آموزش این آداب توقع زیادی داشته باشند یا کودکان در یادگیری کند عمل کنند، دو نوع  واکنش و د رنتیجه دو نوع شخصیت حاصل می شود.

شخصیت پرخاشگری مقعدی(anal  aggressive  personality): کودک در هر زمان یا مکانی که خودش می خواهد عمل دفع را انجام میدهد و تلاشهای والدین را بی نتیجه می گذارد. اگر کودک این شیوه را برای کاهش میزان ناکامی اش انتخاب کند، شخصیت پرخاشگری مقعدی را پرورش می دهد. به نظر فروید این شخصیت بسیاری از اشکال رفتارهای خصمانه و آزارگرانه را از خود نشان می دهد، چنین شخصیتی در بزرگسالی، بیرحم، ویرانگر، نامرتب و آشوبگر می شود و احساس می کند دیگران باید در خدمت او باشند.

شخصیت نگهدارنده مقعدی( anal  retentive   personality): در این شیوه کودک مدفوعش را نگه میدارد، و این موجب احساس لذت شهوانی (به دلیل پر بودن روده کوچک) می شود. هنگامی که روده کودک چندروز کار نکند والدین نگران می شوند و ناخودآگاه توجه بیشتری به کودک خود می دهند. چنین افرادی در بزرگسالی معمولا مستعد وسواس، جدی بودن، خشک و مقرراتی رفتار کردن، لجبارو خسیس بودن هستند.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم شهریور 1389ساعت 22:47  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


مرحله دهانی (oral stage)

اولین مرحله روانی – جنسی رشد شخصیت، که از تولد تا هجده ماهگی ادامه دارد، مرحله دهانی است. در این دوران دهان مرکز اصلی کاهش تنش و احساسات لذتبخش است. او از نظر روانی نارس است و وابسته به دیگران است، بیشتر تماس او با دنیای بیرون از طریق دهان است. اگر دقت کرده باشید کودکان در این سن هرچیز را به دهان می برد حتی اسباب بازی هایشان را، و گویا تا طعم شئی را حس نکنند نمی توانند آن را درک کنند. در این زمان کودک به دیگران اعتماد و اتکا دارد.

در مرحله دهانی دو نوع رفتار درکودک مشاهده می شود:

رفتار جذب دهانی (Bihavior Oral Irative): این رفتار شامل خوردن و مکیدن است، که این غذا خوردن برای کودک بسیار لذت بخش است. اگر کودکی درمرحله جذب دهانی تثبیت شده باشد، به فعالیت هایی که مربوط به دهان و لبهاست مثل خوردن، آشامیدن، بوسیدن، سیگارکشیدن بیش از حد علاقه نشان می دهد.

گفتیم که کودکان در این مرحله وابسته به دیگران هستند، پس اگر کودکی در این مرحله به حد افراط ارضا شده باشد، در بزرگسالی، شخصیتی وابسته و متکی به دیگران خواهند داشت. این افراد در جامعه بسیار ساده لوحانه رفتار می کنند هرچیزی را باور می کنند و به صورت نامعقولی رفتار می کنند و معمولا به این افراد برچسب «دهانی پذیرا» زده می شود.

رفتار پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی(Oral aggressive or oral sadistic behavior): این رفتار زمانی به وجود می آید که کم کم دندانهای بچه ها شروع به رشد می کند و این رشد دردناک سبب می شود آنها سینه مادر یا هر چیزی که به دهان می برند را گاز بگیرند، یا اینکه غذایی را که می خوردند تف کنند. آنها به دلیل وضعیت عذاب آورشان مادران را علاوه بر عشق با نفرت می نگرند. اگر فردی در این مرحله تثبیت شده باشد، مستعد بدبینی، خصومت و پرخاشگری بیش از اندازه است. بیشتر کنایه می زنند، جروبحث می کنن و اهل «نیش زدن» هستند حسادت وخشونت به دیگران از خصوصیات دیگر این افراد است.

مرحله دهانی پس از گرفتن از شیر خاتمه می یابد و البته این در صورتی است که تثبیت رخ نداده باشد. اگر فرد در این مرحله تثبیت شود، مقداری لیبیدو باقی می گذارد و تمرکزش به مرحله بعد جابه جا می شود.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم شهریور 1389ساعت 9:20  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


رشد روانی – جنسی

 

فروید عقیده داشت که شخصیت انسانها معمولا تا سن 5 سالگی شکل می گیرد، و تجربیات اولیه  کودک در زندگی نقش مهمی در رشد شخصیت او در آینده دارد و تاثیرات آن به صورت تداوم یافته در سالهای بعدی عمر خود را نشان می دهد. نظریه رشد شخصیت فروید که یکی از بحث برانگیزترین و معروف ترین نظریه های اوست می گوید شخصیت انسان براساس تمرکز انرژی خود (ID)  بر نقاط تحریک پذیر خاص شکل می گیرد. این انرژی روانی – جنسی را لیبیدو (Libido) می نامند که احتمالا این نام  در مقالات دیگر با ترجمه نیروی جنسی یا شهوت مشاهده می شود. رفتارهای آدمی به صورت معناداری از لیبیدو تاثیر می پذیرد و در واقع لیبیدو نیروی محرکه بسیاری از رفتارهاست.

مراحل روانی – جنسی :

1-      مرحله دهانی (oral stage)

2-      مرحله مقعدی (anal stage)

3-      مرحله آلتی (phallic astag)

4-      نهفتگی (latency)

5-      مرحله تناسلی(genital stage)

اگراین مراحل با موفقیت پشت سرگذاشته شود و افراط و تفریط در آن نباشد، نتیجه اش وجود شخصیتی سالم است. در پست های بعدی این مراحل را به اختصار توضیح خواهم داد.

+ نوشته شده در  جمعه بیست و ششم شهریور 1389ساعت 16:57  توسط SH.N  |  آرشیو نظرات


دفاع هایی که جدایی از واقعیت را در بردارند

مکانیزهای دفاعی که زیرمجموعه ای گروه هستند در شدیدترین حالات دفاع رخ می دهند، به طوریکه فرد به صورت غیرعادی به استرسهاو تعارضها پاسخ می دهد. این مجموعه شامل دو گروه مکانیزم دفاعی است:

1-      فرافکنی هذیانی(delusional projection نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,
ارسال توسط موسی الرضا پوررحمانی
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 46
بازدید کل : 24356
تعداد مطالب : 92
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1